چهل سال پیش ، یه فلاسک چای مرحوم عموی خانمم آورده بود برامون کادو عروسی، در این مدت دو بار شیشه اش شکست عوض کردیم و چند سال بعد پوسته اش را عوض کردیم.
دیگه استفاده نمیکردیم و مدتی درکمد ، بایگانی بود.
موقع اسباب کشی خیلی وسیله بخشیدیم ، چون داشتیم از خونه سازمانی میومدیم خونه خودمون به خانمم گفتم : این فلاسک رو ببخشیم؟
خانمم با ناراحتی گفت این یادگار عموی خدا بیامرزمه ، اصلا نمیزارم ببخشی !!
ولی واقعا این فلاسک هیچ قطعه ایش باقیمانده اون فلاسک نبود
درباره این سایت